شهید حاج الله رضا هنری

شهیدحاج الله رضا هنری
نقش سازمانی
شهادت هنر مردان خداست.امام خمینی (ره)
نام شهید:  حاج الله رضا هنری

تاریخ تولد:  1345/01/15

محل تولد:  روستای خنداب

تحصیلات:   دیپلم

تاریخ شهادت:  1365/06/20

محل شهادت: جزیره مجنون
ززندگینامه : دانش آموز و بسیجی شهید حاج الله رضا هنری فرزند خسرو متولد ۱۳۴۵ اسدآباد جوان عارف مسلکی که الگویی بسیار راه گشا برای جوانان و دانش آموزان شهرستان اسد آباد در هدایت بسوی معنویات و آموزه های دینی و انقلابی  بود . جوانی که ارتباط های شبانه اش با محبوب و معشوق در هر موقعیتی قطع نمی شد و از وجنات و سیمای آسمانی و کلمات معنوی اش برای دل سپردگان به معنویات آشکار بود که او ارتباطی خالصانه با پروردگار خود دارد و یکی از بندگان جوانی است که خداوند نیز او را دوست دارد . بیان پرهیزگاری و تقوی این شهید عزیز که در سن جوانی در عالمی غیر از این دنیای مادی سیر می کرد از زبان ما بر نمی آید ‌. فقط میتوان گفت برای حاج الله رضا که در خانواده ای پاک و مومن و مذهبی رشد و تربیت یافته بود این دنیا ، دنیای تنگی بود . حاج الله رضا یکی از رزمندگان جبهه های دفاع مقدس بود که در بیشتر جبهه ها حضورش دیده می شد و در دل تمام رزمندگان اسدآبادی و حتی دیگر شهرها که با او بر خورد و مصاحبت داشتند جای ویژه ای داشت و محبوب همه بود . حاج اله رضا الگوی بسیار دوست داشتنی و مورد وثوق برای همه کسانی که او را می شناختند بسوی امور دینی ، انقلابی و فرهنگ اسلامی و آموزه های انسانی بود . به جرعت باید گفت ایشان یکی از حاجی های واقعی که یک حج واقعی و مورد قبول خداوند را در سن جوانی بجا اورده است بود و بعید نبود که خداوند نیز متقابلا عاشق او بود و انتخابش کرده بود تا در جوار خودش قرارش دهد . لذا در تاریخ ۱۳۶۵/۶/۲۰ در جزیره مجنون جام شیرین شهادت را سر کشید و پیکر مطهرش در ۱۳۷۷/۱۰/۲۳ بعد از سالها به شهر باز گشت و بعد از تشییع در گلزار شهدای اسدآباد به دیار باقی سپرده شد. روحش شاد و مقامش متعالی تر باد.
Responsive Image
Responsive Image

شهید مرتضی شعبانی

شهید مرتضی شعبانی
نقش سازمانی
شهادت هنر مردان خداست.امام خمینی (ره)
نام شهید:  مرتضی شعبانی

تاریخ تولد:  1330/06/10

محل تولد:  اسدآباد

تحصیلات:   سیکل

تاریخ شهادت:  1366/10/30

محل شهادت: ماووت
 
زندگینامه : بسیجی شهید «مرتضی شعبانی» فرزند حاج قربان متولد ۱۳۳۰ یکی از انقلابی‌های سینه سوخته اسدآباد و عارف مسلکی بود که در درک و آگاهی برای بسیجیان شهر یک الگوی آموزنده و برای دلسپردگان به اسلام، انقلاب و راه شهداء سنگ صبوری بود و در کنار او یک آرامش معنوی پیدا می‌کردند.

این شهید بزرگوار یکی از انسان‌های موثر در رونق دادن به مراسم‌های مذهبی، انقلابی، اجتماعی و عبادات بود و کمتر مراسمی بود که حضور شهید «شعبانی» در آن برای بسیجیان دلگرم کننده و روحیه بخش نباشد.وقتی پیکر شهیدی وارد شهر می‌شد اگر کسی او را نمی‌شناخت تصور می‌کرد شعبانی یکی از برادرها یا پدر و یا یکی از بستگان شهید است و آنچنان در تشییع پیکر شهداء حضور فعال داشت که عشق و شور درونش از آن حضور برای همه حس می‌شد.

این رزمنده دوران دفاع مقدس چه در عرصه‌های اجتماعی و مذهبی و انقلابی و چه در عرصه فعالیت‌های شخصی انسانی خستگی‌ناپذیر بود.

این شهید عزیز علاوه بر حمایت معنوی از تمام رزمندگان، بسیجیان و دلسپردگان به انقلاب، در دیگر عرصه‌ها نیز یار و غمخوار دوستان و دیگران بود و شاید ایشان آنگونه که باید برای خیلی‌ها شناخته نشد به جز عده‌ای که در کنار او در جبهه‌ها حضور داشتند و به عمق درک و بصیرت و همینطور عشق سوزان او به دین، انقلاب، انسان و انسانیت در وجودش پی بردند.

از شور و حال این شهید عزیز در همه عرصه‌های مذهبی و معنوی بر می‌آمد که دنیا برایش تنگ است و روح بزرگش در این دنیا دارای آرامش واقعی نیست و همین بالندگی روح ایشان برای رسیدن به معشوق واقعی و دوستان شهیدش باعث شد تا در تاریخ ۳۰ دی ماه ۱۳۶۶ در جبهه‌های مآووت عراق به درجه والای شهادت نائل آید و پیکر پاکش در گلزار شهدای اسدآباد آرام بگیرد و روح آسمانی‌اش به رضوان الهی پرواز کند.

روحش شاد و یادش گرامی و جاودان باد.

وصیت نامه : بسم الله الرحمن الرحیم

    هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند

شهید حاج قربان جمهور

شهید حاج قربان جمهور
نقش سازمانی
شهادت هنر مردان خداست.امام خمینی (ره)
.
.
.
.
.
.
نام شهید:  حاج قربان جمهور

تاریخ تولد:  1336/07/07

محل تولد:  ولی آباد

تحصیلات:   دیپلم 

رشته تحصیلی:  علوم تجربی

تاریخ شهادت:  1360/06/11

محل شهادت:  ارتفاعات قراویز
 
زندگینامه : سردار شهید «حاجی قربان جمهور»، در روز عید قربان سال ۱۳۳۶ متولد شد و به همین دلیل نام او را حاج قربان گذاشتند و این نام خود نشان دهنده قربانی شدن او برای هدفی بزرگ بود.

این شهید بزرگوار از نظر اخلاق و رفتار و تربیت اسلامی و رعایت محرمات و مسائل اسلامی زبانزد خاص و عام بود و ارتباطش با مسجد و روحانیت و افراد مذهبی و هیئت‌ها در زمان خودش خوب بود و از نظر علمی و درسی در رشته علوم تجربی تحصیل کرد و در دبیرستان‌های اسدآباد در زمان قبل از انقلاب به دلیل مسائل مذهبی و دوران حساس قبل از انقلاب و جر و بحث‌های  خاص آن زمان در مدارس و درگیری ایشان با برخی از افراد و خانواده‌های طرفدار سلطنت و درگیری‌هایی که در داخل مدرسه رخ داد دیگر نتوانستند مدرسه در مدارس اسدآباد به تحصیل ادامه دهند وبه اتفاق برادران و پسرعموها در شهرستان مجاور کنگاور ادامه تحصیل می‌دهند.

با پشتکاری که در تحصیل داشت بعد از شهید طیبه زمانی (وی در مبارزات قبل از انقلاب در کنگاور به شهادت رسید) که به عنوان نفر اول رشته علوم تجربی انتخاب شد، نفر دوم رشته علوم تجربی در استان کرمانشاه شد و از نظر درسی استعداد بسیار بالایی داشت و می‌توانست یکی از امیدهای علمی آینده کشور باشد.

با اوج‌گیری دوران انقلاب و تقریباً بسته شدن دانشگاه‌ها، ایشان به سربازی اعزام شد و به عنوان سرباز نیروی دریایی مشغول به خدمت شد که در پی فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر ترک پادگان‌ها و خالی کردن سربازخانه‌ها، وی برعکس خیلی‌ها که بدون اسلحه فرار می‌کردند با همان اسلحه «ژه سه» از آنجا فرار می‌کند و مستقیماً به  درگیری‌های مسلحانه در تهران وارد می‌شود که در قضیه کمک به نیروی هوایی در مقابل حمله لشکر گارد شاهنشاهی  حضور مستقیم  و فعال داشت.

بعد از آن حاجی قربان، جزو ستاد استقبال حضرت امام (ره) برای ورود به کشور شد و وارد همان مدرسه‌ای شد که برای اقامت امام(ره) در ابتدا در نظر گرفته بودند و به پاسداری از امام خمینی(ره) و عناصر انقلاب نوپا همت گمارد. پس از آن جزو گروه‌های سازماندهی شده انقلابی برای دستگیری و محاکمه سران حکومت پهلوی همانند ریاست کل ساواک تیمسار نصیری و هویدا نخست وزیر شاه و... شد و شخصاً در جریان محاکمه انقلابی و اعدام آنها حضور فعال داشت.

پس از آن به فرمان امام خمینی(ره) برای تشکیل کمیته‌های انقلاب برای تامین امنیت داخلی، به شهرستان اسدآباد برگشت و با تنی چند از عزیزان که اکثر آنها به شهادت رسیدند کمیته انقلاب اسلامی شهر اسدآباد را تشکیل دادند و پس از مدتی بنا به دستور امام (ره) برای تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، کمیته را به دیگر عزیزان واگذار کرد و برای تاسیس سپاه همراه شهید بزرگوار شهید «علیرضا خزایی» اقدام کرد.

با روابط عمومی بالایی که داشت به شدت اهل شعر و مطالعه بود و دوستان قدیمی وی به خاطر دارند که این بیت از شعر زمزمه خلوتش بود!

«مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

 چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم»

 ایشان در زمان شهادت فقط ۲۴ سال سن داشت و سرشار از شوق و عشق به  زندگی بود و قصد ازدواج داشت و با وجود همه اینها عشق به اجرای تکلیف و دفاع از خاک وطن و اسلام را بر همه طلب‌های دنیای خود ترجیح داد و به مصاف دشمن رفت و در آخر قربانی خدا شدند.

در سال ۱۳۵۹ که ۵ نفر از دانش آموزان شهید اسدآباد در قله شنام در منطقه مریوان کردستان جاوید الاثر شدند، که هنوزم هم در همان سکوی پرواز ملکوتیشان، دارالشفای عاشقان و دلسوختگان هستند، این شهید والامقام در مورد اعزام نیرو برای بازگرداندن پیکر آن شهدا در مراسمی طی سخنرانی خود اعلام می‌کند که ما یا آنها را برمی‌گردانیم یا خودمان هم به شهادت می‌رسیم و شهید خزایی با جمله ماندگار «اگر ما می‌خواهیم برویم قربانی خدا شویم»، برای بازپس‌گیری جنازه های شهدا از دشمن به  منطقه کردستان اعزام می‌شوند، که از آنجا دستور می‌رسد باید سریعاً جبهه سرپل ذهاب بروید چراکه قرار است عملیات شود که متاسفانه این عملیات توسط عوامل نفوذی منافقین  لو می‌رود و بیش از ۶۰ پاسدار استان همدان در آنجا به شهادت می‌رسند که ۱۳ تن از شهدا از اسدآباد بودند.

 حدود ۱۱ ماه پیکر مطهر این عزیزان زیر دید دشمن و زیر آفتاب سوزان کوه‌های قراویز سرپل ذهاب قرار داشت و بی بی فاطمه الزهرا (س) روضه‌خوان غربتشان بود.

 پس از ۱۱ ماه  طی عملیاتی این جنازه‌ها برمی‌گردند که خیلی‌ها به لحاظ چهره دیگر قابل شناسایی نبودند و چهره ایشان توسط برادرش سردار شهید حجت الله جمهور شناسایی می شود.
ایشان در هنگام شهادت موقع پیشروی با ذکر «الله اکبر» بود و ابتدا تیر به دستش اصابت می‌کند و به زمین می‌افتد اما به خاطر اینکه روحیه نیروها متزلزل نشود دوباره بلند می‌شود و تکبیرگویان  به سمت دشمن و انهدام دژ تیربار دشمن که همه را زمین‌گیر کرده و تلفات گرفته بود پیشروی می‌کند که گلوله بعدی به حنجره ایشان اصابت می‌کند و با حنجره خونین و گلوی بریده به دیدار ابا عبدالله الحسین (ع) نائل می‌شود و اسماعیل وار در ۱۱ شهریور ۱۳۶۰ مفهوم تولد در عید قربان را با قربانی شدن در کربلای قراویز معنا می‌کند.

حاج قربان جمور فدا شد تا انقلاب و ارزش‌های اسلامی زنده بماند و... امیدواریم که همه ما از رهروان شهدا باشیم و شرمنده شهدا نباشیم.

وصیت نامه شهید مسئول روابط عمومی ،و جانشین فرماندهی سپاه اسدآباد:
خدایا تو می دانی که من به جبهه آمده ام برای یاری دین تو
خدایا تو می دانی که من به خاطر بهشت به جبهه نیامده ام ،بلکه آمده ام که به آوای حسین (ع)که هر لحظه در گوشم هنگامه ای به پا می کند لبیک گفته باشم و نیز به زهرا(س)بگویم که ای بانوی عزیز،در آخرین لحظات زندگی خطاب به خورشید از این دنیا می نالیدی که من از این دنیا نیستم و آنچه در توان داشتم همانا جانی بیش نیست تقدیم خدای تو کردم تا شاید قطره خون نا قابل من به دریای خروشان خون جوانان اسلام بپیوندد و این زمین را از کفر و ظلم و استبداد غسل دهد.زهرا جان،به مهدیت بگو
که به یاریمان بیاید و انتقام این مظلومان را از ستمگران بگیرد و نیز بگو که نامش را دنیا محاصره کرده.
پدرم ای معنی حلال و ای بیگانه با حرام،مادرم ای آشنا با رنج ها و هم نوا با زهرا(س) وای همه پدران و مادران مسلمان،این درست است که فرزند نزد پدر و مادر بسیار عزیز جلوه می نماید ولی حفظ فرزند نیز جلوه ای از این دنیاست که پیوسته قصد دارد بفریبدو از طرفی میپندارید که فرزندانتان که شهیدمی شوند جان خویش را می بازند بلکه جان می دهند تا جان گیرند می میرند تا زنده گردند و زندگی ابدی را تثبیت نمایند،و مگر نه این است که انسان نابود شدنی نیست.پدران و مادران شجاع،ملتی کوچکیم و مدعی هستیم که پرچمدارانقلاب مهدی(عج)می باشیم و نیز ادعا داریم که کفیل رسالت
 تشیع می باشیم،پس اگر این چنین است قلب سیاه تاریخ را عاشوراییدگر لازم است،پس اگر این چنین است پیروان تشیع را اجرای نقش خون لازم بود،این چنین است که این جوانان هر شب را به
عشق معلم قیام خود حسین (ع)را جشن می گیرند و وارد کارزار میگردند،خداوند از همگی آنهاقبول فرما.و دراین راه شهادت تنها مقطعی از زندگی مناست،بلکه هدف من نیست،هدف من
اجرای دستورات خداست.پدر جان امیدوارم مرا حلال کنید،مادر جان امیدوارم مرا حلال کنید،برادران عزیز از همگی شما التماس دعا دارم،خواهران نور چشمم که همیشه زحمت کش من بوده اید امیدوارم مرا حلال کنید و تنها خواهشی که به عنوان وصیت از شما دارم این است که در مرگ من زاری نکنید،چراکه تنها ناراحتی من این است که شما ناراحت می شوید. خداحافظ تا روز  محشر 
 پاسدار حاج قربان جمهور

شهید محمد رضا عباس قهرمانی

شهید محمد رضا عباس قهرمانی
نقش سازمانی
شهادت هنر مردان خداست.امام خمینی (ره)
نام شهید:  محمدرضا  عباس قهرمانی

تاریخ تولد:  1331/03/10

محل تولد:  اسدآباد

تحصیلات:   دیپلم

رشته تحصیلی:  علوم تجربی
تاریخ شهادت:  1360/06/11

محل شهادت:  ارتفاعات قراویز
زندگینامه : آموزگار شهید محمد رضا عباس قهرمانی فرزند تقی متولد ۱۳۳۱ از اسدآباد از یک خانواده کاملا مذهبی و آگاه به احکام شرعی اسلام و مقید به شئونات دینی و انسانی بود و با آغاز انقلاب اسلامی یکی از خانواده های کاملا حامی انقلاب و اهداف امام خمینی در اسدآباد بود پدر مرحوم شهید محمد یک انسانی پاک و پیرو اهلبیت و فرزندانش را از جمله محمد را نیز در این راستا تربیت کرده و او را به سمت آموزگاری رهنمون شده بود لذا محمد یکی از آموزگاران متعهد و پیرو امام خمینی و حامی انقلاب اسلامی بود و با هجوم دشمن به کشور حضور در جبهه های نبرد را لازم و ضروری می دانست که با این انگیزه و اعتقاد همراه کاروانی که به فرماندهی شهید خزائی راهی سر پل ذهاب بود اعزام شد و در جبهه های نبرد از کسانی بود که باعث تقویت روحیه جهادی همرزمان میشد و با ایجاد حلقه های مداحی و با نوحه خوانی خود انگیزه جهاد را در رزمندگان بالا می برد شهید عباس قهرمانی دارای اخلاق و متانت طبع بالایی بود و ساختار شخصیتی‌اش تا حد بالایی برجسته بود با اخلاص و شوقی که ایشان نسبت به اهلبیت و جهاد در راه حفظ راه ائمه داشت شهادت روزی ایشان شد و با دیگر نیروهای عمل کننده در ۱۳۶۰/۶/۱۱ در قله قراویز شهید و پیکر پاکش در منطقه تحت تسلط دشمن ماند و بعد از ۱۱ ماه با عقب نشینی عراق از منطقه بر اثر هراسی که از عملیات فتح المبین برداشته بودند پیکر او با دیگر شهداء به شهر باز گشت و بعد از تشییع در گلزار شهدای اسدآباد آرام گرفت روحش شاد و یادش گرامی باد

وصیت نامه : "همشهریان گرامی بخدا قسم بدانید و دانسته باشید شما خلق نشده اید برای اینکه تنها بخورید و بیاشامید و شب در بستر خود بیارامید و تکرار و تکرار اگر چنین باشد وای بر احوال همگی شما".

شهید صفدر فتوحی

شهیدصفدر فتوحی
نقش سازمانی
شهادت هنر مردان خداست.امام خمینی (ره)
نام شهید:  صفدر فتوحی

تاریخ تولد:  1337/07/04

محل تولد:  اسدآباد

تحصیلات:   دیپلم

رشته تحصیلی:  تربیت معلم
تاریخ شهادت:  1363/05/17

محل شهادت:  جزیره مجنون
هم آموزگار بود و هم پاسدار؛  پدرش حشمت الله و سال ۱۳۳۷ در یک خانواده دارای آگاهی دینی و مقید به احکام و شئونات اسلامی چشم گشود و بزرگ شد؛از همان آغاز جوانی با آموزه های اسلامی و انقلابی اما‌م خمینی(ره) آشنا و در همین جهت حرکت داشت. او یکی از جوانان ترتیب دهنده تظاهرات در اسدآباد بر علیه رژیم ستم شاهی و جلودار مردم معترض به حکومت پهلوی بود.
این شهید رفیع مرتبه دارای آگاهی و بصیرتی در حد بالا و اعتقاد راسخی به احکام دینی و شئونات اسلامی و انسانی داشت و علاوه بر اعتقادات و پایبندی محکم به اهداف انقلاب و اسلام از نظر اخلاقی یکی از کسانی بود که روح و جانش را از آنچه مخالف دین و انسانیت بود پالایش داده و با ویژگیهای متعالی اسلامی و انسانی ، روح و جانش را زینت داده بود.
صفدر نسبت به مشکلات هم نوعان بسیار حساس بود و اگر اطلاع داشت دوستی و همکاری دچار مشکلاتی شده، ناراحت می‌شد و حساسیت نشان می داد، تا جایی که ممکن بود و توان داشت به او کمک می کرد.

از ویژگی های دیگر او پاکی ، صداقت، و تواضع اسلامی بود و امور اجتماعی و انقلابی را بر امور شخصی خود ترجیح می داد و همنشینی با این شهید والامقام  هم باعث آگاهی و هم آرامش روح و جان میشد؛
شهید صفدر از جبهه های جنگ نامه ای به پدرش نوشته بود که" ای پدر عزیز و زحمت‌کش و صبورم الآن در موقعی قرارگرفته‌ایم که اسلام احتیاج به کمک و یاری جوانانی هم‌سن فرزند تو را دارد و افتخار کن که فرزندت درراه مقدسی قدم برمی‌دارد و این نتیجه همان زحمات بی‌دریغ و تربیت خودت هست. پدر عزیزم نه‌تنها فرزند تو بلکه هزاران  فرزند کشور مانند فرزند تو در این راه مقدس پا نهادند . و این همان تکلیفی است  که همه باید برای اسلام از مال و جان و هستی خودمان بگذریم . انقلاب اسلامی که کرده‌ایم باید تمام سختی‌هایش را هم تحمل‌کنیم . پدر عزیز قصه نمی‌نویسم بلکه این ‌یک حقیقت است و از تو پدر عزیز یک انتظار دارم در برابر ‌تمامی کسانی که می‌دانی به اسلام و انقلاب و امام بدبین هستند و زخم‌زبان می‌زنند قاطعانه ایستادگی کن و هر کس که سم ‌پاشی می‌کند علیه رزمندگان اسلام در مقابل آن ایستادگی نما و دفاع کن»

 او هم آموزگار با ارزشی بود و هم در کسوت پاسداری به جامعه و انقلاب خدمت کرد و در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۶۳ در جزیره مجنون در نبرد رویارو با دشمنان کشور به درجه والای شهادت نائل و پیکر پاکش در گلزار شهدای اسدآباد آرام گرفت.
بسم الله الرحمن الرحیم
«ای پدر عزیز، زحمت‌کش و صبورم الآن در موقعی قرار گرفته‌ایم که اسلام احتیاج به کمک و یاری جوانانی هم‌سن فرزند تو را دارد و افتخار کن که فرزندت در راه مقدسی قدم برمی‌دارد و این نتیجه همان زحمات بی‌دریغ و تربیت خودت هست.

پدر عزیزم نه‌تنها فرزند تو بلکه هزاران فرزند تو در این راه مقدس پا نهادند و این همان تکلیف است برای همه که برای اسلام از مال و جان هستی خودمان بگذریم، انقلاب اسلامی که کرده‌ایم باید تمام سختی‌ها را تحمل‌کنیم.

پدر عزیز قصه نمی‌نویسم بلکه این ‌یک حقیقت است ، از تو پدر عزیز یک انتظار دارم در برابر ‌تمامی کسانی که می‌دانی به اسلام و انقلاب و امام بدبین هستند و زخم‌زبان می‌زنند قاطعانه ایستادگی کن و هر کس که سم‌پاشی می‌کند علیه رزمندگان اسلام در مقابل آن ایستادگی نما و دفاع کن»

شهید علی اکبر صوفی

شهیدعلی اکبر صوفی
نقش سازمانی
شهادت هنر مردان خداست.امام خمینی (ره)
نام شهید:  علی اکبر صوفی
تاریخ تولد:  1339/01/10
محل تولد:  اسدآباد
تحصیلات:   دیپلم
رشته تحصیلی:  علوم تجربی
تاریخ شهادت:  1366/10/28

محل شهادت:  ماووت عراق
 
آموزگاری که در سال ۱۳۳۹ در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشوده بود، البته خانواده های صوفی چه قبل و چه بعد از انقلاب انسانهایی دیندار و مذهبی بودند و او هم در بین آنان رشد کرده و بزرگ شده بود و درواقع فردی اجتماعی بود. پدر او صحبت الله، در دفاع از احکام شرعی و اسلام و همینطور از اهداف جمهوری اسلامی هرگز کوتاهی نداشت و به نقل از نزدیکان این شهید بزرگوارش در حالی که به کار با ارزش آموزگاری در سنگر تعلیم و تربیت اشتغال داشت ولی از امور دیگر جامعه و اقوام و نزدیکان غافل نبود و از هیچ کمکی به آنها دریغ نداشت.

اخلاق و رفتار پدر هم به پسر رفته بود و آرام با دیگران برخورد می کرد؛ فهمیده بود، جذابیت اخلاقی بالایی داشت، از مسائل فرهنگی جامعه برای تربیت نسل کشورش شغل آموزگاری را انتخاب و در این سنگر به فعالیت پرداخت.

اما از آنجا که به امنیت و استقلال کشور حساسیت داشت، دفاع از مرزهای کشور و راندن مهاجمان از کشور اسلامی را به کار در سنگر فرهنگی آن روزها ترجیح داد و به یاری رزمندگان اسلام در جبهه های دفاع مقدس شتافت و در منطقه عملیاتی مآووت در ۲۸ دیماه ۱۳۶۶  شهد شهادت نوشید و کنار همرزمانش در گلزار شهدای اسدآباد آرام گرفت . روحش شاد و  راهش پر رهرو باد.
بسم الله الرحمن الرحیم
      هميشه اميد به خدا داشته باش زيرا كه فقط خداست كه مى­تواند شما را يارى نمايد شما را به خدا تا می­توانید نگذارید از گوشه و کنار، داخل و خارج کسانی که می­خواهند به هر طریق اسلام و مسلمین و رهبر عزیزمان و انقلاب اسلامی را تضعیف نمایند شما را به خدا در هر اداره و سازمانی چشم و هم چشمی و یا برنامه­های دیگر دیدید متذکر شوید چون ما در قبال خون شهدا مسئول هستیم فردای قیامت باید جوابگو باشیم. خصوصا مواظب دشمنان داخلی باشیم برادران که همیشه در دعای کمیل شرکت نموده­اید نکند خدای ناخواسته از جمعیت کاسته شود و دعا را ختم نمائید.

شهید سید میر سعید راحمی

شهیدسید میر سعید راحمی
نقش سازمانی
شهادت هنر مردان خداست.امام خمینی (ره)
نام شهید:  سید میر سعید راحمی
تاریخ تولد:  1339/12/04
محل تولد:  اسدآباد-روستای شهرآب
تحصیلات:   دیپلم
رشته تحصیلی:  علوم تجربی
تاریخ شهادت:  1360/04/20

محل شهادت:  مریوان
زندگینامه :
زندگینامه : شهید سید میر سعید راحمی چهارم اسفندماه سال ۱۳۳۹ در شهرستان اسدآباد از توابع استان همدان و در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش سید محمد نام داشت. سال ۱۳۴۶ وارد دبستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد و تا پایان دوره متوسطه در رشته علوم تجربی ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد.

در سالهای انقلاب در کنار دیگر جوانان و نوجوانان سلحشور شهرستان اسدآباد در راهپیمایی ها و مبارزه بر علیه رژیم طاغوت شرکت کرد و در راه پیروزی قیام بزرگ ملت ایران گام برداشت.

در سالهای دفاع مقدس بنابر وظیفه شرعی و قانونی به عنوان سرباز به ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست و داوطلبانه روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا از مرزهای ایران در برابر تهاجم وحشیانه رژیم بعث عراق دفاع نماید.

در مناطق مختلف عملیاتی حضور یافت و همراه با دیگر همرزمان و همسنگران خود حماسه ها بر جا گذاشت. سرانجام پس از ماه‌ها مجاهدت در راه خدا در بیستم تیرماه سال ۱۳۶۰ در منطقه عملیاتی مریوان هنگام درگیری با نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست. آرامگاه وی در گلزار شهدای زادگاهش زیارتگاه عاشقان و دلدادگان است.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
بسم الله الرحمن الرحيم

بنام خداوند حضرت مهدى (عج) و بنام خداوند نايب مهدى امام خمينى

پس از هر چيز اميدوارم كه از شهادتم بر خود بباليد و هيچگاه از فقدانم كه اين فقدان نيست بلكه پا به زندگى جديد گذاشتن است غمگين نباشيد. از همان موقع كه انقلاب اسلامى ايران به رهبرى زعيم عاليقدر امام عزيز خمينى كبير به‌پيروزى رسيد هميشه و در همه حال آرزو مى‌كردم كه به شهادت برسم و در ضمن امام عزيز را ملاقات نمايم ولى تا به حال برايم مقدور نبوده و اگر من به اين ديدار موفق نشدم از پدر عزيزم و برادرم مى‌خواهم جاى من اين ملاقات را انجام داده و در ضمن از امامم بخواهند كه براى من هم دعا كند و طلب استغفار و بخشش از خداوند براى اين بنده حقير و گنهكارش نمایند.

در پايان از مادرم مى‌خواهم كه اگر من به اين نهايت آمالم رسيدم مرا ببخشد و برايم در انظار شيون و زارى ننمايد و صبر حضرت زينب (س) را براى خودش ملاك قرار بدهد.

من از تمام برادران و خواهران مسلمان خواستارم كه هميشه به فكر اسلام و اين انقلاب شگفت‌انگيز خدائى باشند و در راه آن كار كنند و هيچگاه از براى هر چيز كوچكى همينطور سرسرى نگذرند.

در پايان اين آخرين نامه‌ام پيروزى اسلام به ويژه پيروزى ايران بر عراق كه همان پيروزى‌اسلام بركفر است از خداى محمد خواهانم.

پاينده باد جمهورى اسلامى ايران. پوينده و پيوسته باد راه شهدا.

سعيد راحمى

29 مرداد 1359

شهید اسماعیل قادری

شهید اسماعیل قادری
نقش سازمانی
شهادت هنر مردان خداست.امام خمینی (ره)
نام شهید:  اسماعیل قادری
تاریخ تولد:  1348/03/07
محل تولد:  اسدآباد
تحصیلات:   کاردانی
رشته تحصیلی:  تربیت معلم
دانشگاه محل تحصیل:  تربیت معلم
تاریخ شهادت:  1366/09/07

محل شهادت:  منطقه غرب
زندگینامه :
شهید اسماعیل قادری ؛آموزگاری که فرزند محمدتقی بود و در روستای ویرایی بر این دنیا چشم نهاد و از کودکی با آموزه های اسلام و اسامی ائمه(ع) آشنا بود؛او که در یک خانواده مقید به احکام شرعی و آموزه های اسلامی رشد یافته و تربیت شده بود، در اوایل نوجوانی با زمزمه های انقلابی مردم انقلابی آشنا شد و قبل از سن تکلیف و جوانی دل در گرو انقلابی داشت که با نام امام خمینی شناخته می شد و چون به سن جوانی رسید بعد از تحصیلات راهنمایی در دانشسرای تربیت معلم قبول شد و با اشتیاق زیادی که برای فعالیت در سنگر تعلیم و تربیت برای تربیت نوباوگان کشور داشت به تحصیل خود در تربیت معلم ادامه داد و به عنوان آموزگار در آموزش و پرورش اسدآباد قبول شد .
 این جوان آموزگار دارای ویژگیهای اعتقادی و اخلاقی مورد پسند اسلام بود و از آگاهی برای شناخت احکام دینی و امور اجتماعی و تکالیف خود برخوردار بود، حفظ مرزهای کشور و استقلال و امنیت و عزت کشور به یاری رزمندگان اسلام شتافت.
او از نبرد با دشمن در جبهه های دفاع مقدس در تاریخ ۷ آبانماه ۱۳۶۶ در جبهه های مآووت به درجه رفیع شهادت نائل گشت و پیکر پاکش در گلزار شهدای اسدآباد آرام گرفت

شهید صمد وجدانی همت

شهید صمد وجدانی همت
نقش سازمانی
شهادت هنر مردان خداست.امام خمینی (ره)
نام شهید:  صمد وجدانی همت
تاریخ تولد:  1348/02/01
محل تولد:  سمیران
تحصیلات:   کاردانی
رشته تحصیلی:  تربیت معلم
دانشگاه محل تحصیل:  تربیت معلم
اتاریخ شهادت:  1366/08/12
محل شهادت:  گامو
زندگینامه :
یكم ارديبهشت ،۱۳۴۸ در روستاي سميران از توابع شهرستان اسدآباد به دنيا آمد. پدرش احمد، بنايي می كرد و مادرش جواهر نام داشــت. دانشجوي دوره كارداني در رشته تربيت معلم بود. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. دوازدهم آبان ،۱۳۶۶ در گامو عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهداي شهرستان زادگاهش واقع است.

شهید علیرضا خزائی

شهید علیرضا خزائی
نقش سازمانی
شهادت هنر مردان خداست.امام خمینی (ره)
نام شهید:  علیرضا خزائی
تاریخ تولد:  1339/06/08
محل تولد:  اسدآباد
تحصیلات:   کارشناسی
رشته تحصیلی:  زبان انگلیسی
دانشگاه محل تحصیل:  شیراز
اتاریخ شهادت:  1360/06/11
محل شهادت:  سرپل ذهاب- قراویز
قسمتي از وصيت نامه شهید علیرضا خزائي:

دنيا محل آزمايش است براي كسانيكه ثابت قدمند و در راه خدا قدم بر مي دارند و اگر هم در راه خدا حركت نكنند مرگ به سراغ آنها خواهد آمد و اگر مرگ را انتخاب نكنند ,مرگ آنها را انتخاب مي كند و آنها نمي توانند از زير حكومت خدا بيرون روند و چه بهتر كه انسان خالصانه در جهت خدا قدم بردارد
Responsive Image
Responsive Image
Responsive Image
Responsive Image

شهید نباتعلی فرهادی

شهید نباتعلی فرهادی
نقش سازمانی
شهادت هنر مردان خداست.امام خمینی (ره)
نام شهید:  نباتعلی فتاحی
تاریخ تولد:  1338/05/03
محل تولد:  اسدآباد
تحصیلات:   کارشناسی
رشته تحصیلی:  برق
دانشگاه محل تحصیل:  رازی کرمانشاه
اتاریخ شهادت:  1360/07/10
محل شهادت:  (کردستان(کومله
«بسم الله الرحمن الرحیم
سپاس خداوند بزرگ که روح الله را توفیق بخشید تا رهبری ایران را بدست گیرد و با لشگر کفر و ظلم به ستیز بپردازد و به این بنده گناه آلود توفیق داد تا در راه اسلام به جهاد بپردازم.
شیرین ترین شربت و لذیذترین لذتها برای من همچون پر کاهی است در برابر شهادت. خوشا به حال آن کس که گردنبند شهادت را بر گردن بیاراید و از برق نیزه ها و توپ ها نهراسد. اگر خون من ریخته شود مپندارید که بیهوده به هدر رفته است بلکه قدمی ما را به زیارت امام حسین (ع) و پیروزی بر کفار نزدیک می گرداند.
از تمامی پاسداران عزیز و مسلمانان غیور تقاضا می کنم که تا زنده هستند نگذارند اخلالگران و جوجه کمونیستها در این مملکت بر اسلام خدشه ای وارد سازند .
به پدرم عرض می کنم که ای پدر من پاسدار هستم من پاسدار امام زمان هستم همه ما باید با دشمنان دین اسلام مبارزه کنیم تا به پیروزی نهائی برسیم و تا انقلاب مهدی عزیز این نهضت ادامه دارد.
در خاتمه جبازه مرا یک روز در سپاه پاسداران بگذارید و بعد از اینکه یک روز تمام شد مرا در مقابل آن ۴ تا شهید دفنم کنید.
خدایا هنگامی که مرا دفنم کردند یادم باش برای اینکه آن هنگامی که زنده بودم همیشه به یاد تو بودم و خدایا پاسداران عزیز اسلام با سلامتی کامل به وطنشان برگردن.
والسلام»
Responsive Image
Responsive Image

شهید جلال وارسته اکمل

شهیدمحمدطاهر میرزایی
نقش سازمانی
شهادت هنر مردان خداست.امام خمینی (ره)
نام شهید: محمدطاهر میرزایی
تاریخ تولد: 1348/03/20
محل تولد: اسدآباد
تحصیلات: کاردانی
رشته تحصیلی: تربیت معلم دانشگاه
محل تحصیل: تربیت معلم
تاریخ شهادت: 1365/02/27
محل شهادت: مهران
شهید «محمدطاهر میرزایی» فرزند نصرت الله متولد ۱۳۴۸ از روستای ملحمدره اسدآباد در یک خانواده کاملاً مذهبی و دیندار و مقید به امور شرعی دیده به جهان گشوده بود. او به حقیقت نمونه یک بچه مذهبی از یک خانواده مذهبی بود. پدر بزرگوار ایشان مرحوم حاج نصرت الله میرزائی یکی از عالمان غیر معمم اسدآباد بود که مردم از نصایح ایشان بهره می‌بردند و به شغل ارزشمند و خداپسندانه محضرداری و دفتر ازدواج مبادرت داشت و فرزندان با وقار و مومنی را تحویل جامعه داده بود و «محمد طاهر» یکی از این فرزندانش بود که از کودکی با زمزمه‌های عبادات و اذکار پدر آشنا و به فرائض و احکام دینی علاقه‌مند شده بود. او در زمان پیروزی انقلاب اسلامی ۱۱ سال بیشتر نداشت اما توسط بزرگان خانواده روح و جانش با آموزه‌های انقلاب انس گرفته بود. «محمد طاهر» بعد از پیروزی انقلاب و بعد از دوره راهنمایی در رشته تربیت معلم قبول شد و با موفقیت به عنوان دانشجوی تربیت معلم در دانشگاه تربیت معلم برای آموزگاری مشغول تحصیل شد اما با هجوم دشمنان بعثی عراق به مرزهای غربی و جنوبی کشور لازم دید به عنوان یک نیروی مردمی از سنگر فرهنگی به سنگر نظامی و دفاع از کشور در کنار رزمندگان اسلام بپردازد. وی بعد از مجاهدت در راه امنیت و استقلال و عزت مردم کشورش در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۳۶۵ در جبهه‌های مهران به درجه والای شهادت نائل شد و پیکر پاکش در گلزار شهدای اسدآباد آرام گرفت و روح پاکش به رضوان الهی پر کشید. روحش شاد و خاطرش در دل‌ها گرامی و جاودان باد.

شهید جلال وارسته اکمل

شهید جلال وارسته اکمل
نقش سازمانی
شهادت هنر مردان خداست.امام خمینی (ره)
جلال وارسته اكمل
نام پدر : رضا
دانشگاه : تربیت معلم
مقطع تحصيلي : كارداني
مكان تولد : آبادان (خوزستان)
تاريخ تولد : 1348/06/22
تاريخ شهادت : 1366/11/06
مكان شهادت : شلمچه
بسم الله الرحمن الرحیم
یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی.

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با عرض سلام بر ارواح طیبه شهدای راه حق از صدر اسلام تا حسین (ع) و از رهبر آزادگان تا شهداى کربلاهاى ایران که جان دادند و خون خود را نثار این انقلاب کردند.
من و همراهانم رفتیم تا به شهیدان کربلا بپیوندیم زیرا ما همه امانتى بیش نیستیم و اگر هم شهادت نصیبم نشد ان شاءالله با پیروزى بر مى گردم، با پیروزى اسلام بر کفر و حق بر باطل، همه ما یک روز مى میریم ولى چه خوب است در راه خدا کشته شدن و به وعده خداوند رسیدن.
من براى نام و مقام به جبهه نمى روم، مى خواهم به حسین بگویم اگر آن زمان نبودیم که تو را یارى کنیم حال هستیم و مى خواهیم راه پر برکت تو را ادامه دهیم. شرمنده ام در برابر این ملت و امامم که نتوانستم خدمتى بیشتر انجام دهم، پس جان خود را نثار این اسلام و امت فدا مى کنم تا توانسته باشم دین خود را ادا کنم.
خدایا به سوى تو کوله بار سفر بستم و در این کوله بار هیچ چیز ندارم جز گناه، اما در عین حال تو را دارم، چون تو گفتى که رحمان و رحیم هستى، الهى بخشندگى تو این اجازه را به من داده است که بگویم همه چیز دارم، پروردگارا از مدت‌ها پیش منتظر شب موعود بودم حال این شب فرا رسیده است.
خطاب به مردم مسلمان؛‌ای کسانى که شعار مى دهید اگر ما در صحراى کربلا بودیم حسین را یارى مى کردیم، حال وقت آن رسیده است که مورد آزمایش قرار بگیرد شما اکنون از طرف خداوند متعال ارزیابى مى شوید، اگر مى خواهید از این امتحان الهى سربلند بیرون آیید سنگر جبهه‌ها را خالى نکنید و پشتیبان روحانیت و امام عزیز باشید.
پدر و مادر عزیزم و مادران و پدران شهدا ما با خون خود به نداى هل من ناصر ینصرنى حسین (ع) لبیک گفته باشیم و به دشمنان اسلام ثابت کرده باشیم که مسلمان شهادت را سعادت خود مى داند و با آغوش باز به جهاد علیه کفار مى رود.
پدر جان و مادر عزیزم شما خود اطلاع کامل دارید که هر چیز خمسى دارد و آن را باید پرداخت، خمس خانواده شما هم من هستم بنابراین اگر من شهید شدم شما اصلا براى من گریه نکنید و اگر هم خواستید گریه و زارى و عزادارى کنید طورى باشد که دشمنان اسلام سوءاستفاده و خوشحال نشوند.
برادران و خواهران همشهرى زیستن تنها خوردن و خوابیدن براى زنده ماندن نیست، انسان جانشین خدا است در روى زمین، مقام کمى نیست خلیفه الله شدن اگر انسان بتواند اوصاف و خصایص یک خلیفه خدا را در وجودش متجلى کند قدم در وادى مقدس خدا گونه گذاشته است نباید بى تابى کنید که در حال آزمایش هستید باشد صابر باشید، چون هر قطره اى از خون شهیدان که بر زمین مى ریزد نشانگر این است که ما پیرو حسین (ع) و مکتب او هستیم مادر جان مى دانم که داغ فرزند براى مادر خیلى مشکل است ولى من از شما مادر عزیزم انتظار دارم که مانند بانوى بزرگوار اسلام یعنى حضرت زینب (س) در برابر مشکلات و داغ فرزندش مقاومت کنى و شجاعت داشته باشید در آخر از تمام دوستان حلالیت مى خواهم.
آن که جز عشق خدا عشقى دگر در دل ندارد آن که راهش جز ره الله مشخص‌تر ندارد
عاقبت با قلبى آکنده به سوى حق مى شتابند
Responsive Image
Responsive Image
Responsive Image
Responsive Image
Responsive Image
Responsive Image